تالاب بین المللی میانکاله، نگین درخشان سواحل خزر و پناهگاه میلیون ها پرنده مهاجر، در سکوت نفس های آخرش را میکشد. پسروی بی وقفه آب دریای خزر، این زیست بوم منحصر به فرد را با چنان سرعتی به خشکی میکشاند که وسعت آن از ۵۵ هزار هکتار در سال ۱۳۷۳ به کمتر از ۲۲ هزار هکتار رسیده است. این بحران، کشور را در برابر یک انتخاب استراتژیک قرار داده است: آیا باید با طبیعت جنگید یا با آن سازگار شد؟
در قلب این ماجرا، یک مناظره علمی داغ در جریان است. گروهی از صاحب نظران، راه حل را در پروژه های بزرگ مهندسی میبینند. طرح هایی مانند لایروبی کانال اتصال خزر به خلیج گرگان و میانکاله یا حتی پمپاژ مستقیم آب دریا به تالاب، راهکارهایی هستند که با هدف تزریق حیاتی دوباره به کالبد نیمه جان میانکاله مطرح میشوند. اما در مقابل، جمع بزرگی از نخبگان دانشگاهی و محققان محیط زیست، این راه حل ها را تنها یک مُسکن موقتی و پرهزینه میدانند که در برابر قدرت عظیم تغییرات اقلیمی، دستاورد چندانی نخواهد داشت.
دیدگاه دوم، که مبتنی بر “سازگاری با محیط” است، رویکردی کاملاً متفاوت را پیشنهاد میکند. طرفداران این نظریه معتقدند همانطور که در زمان خشکسالی، الگوی کشت را تغییر میدهیم، در برابر پسروی دریا نیز باید راهبرد خود را عوض کنیم. راه حل آنها این است: حراست قاطع از اراضی خشک شده جدید و جلوگیری از هرگونه ساخت و ساز و تعرض به آنها. منطق این دیدگاه روشن است؛ شاید در آینده، نوسانات طبیعی دوباره به نفع تالاب تغییر کند و آب پیشروی کند. اگر تا آن روز این اراضی بکر باقی بمانند، میانکاله شانس احیای طبیعی خواهد داشت.
در این میان، موضع رسمی دولت نیز به سمت یک راه حل میانه و علمی سوق پیدا کرده است. محمد رضا کنعانی، مدیرکل حفاظت محیط زیست مازندران، تاکید میکند که هرگونه مداخله باید بر اساس “درک علمی از پویایی طبیعی” تالاب باشد. او از تدوین دستورالعملی برای “لایروبی هوشمند و محدود با حداقل مداخله فیزیکی” خبر میدهد که هدف آن نه جنگ با طبیعت، بلکه تقویت تاب آوری اکولوژیک این منطقه حیاتی است.
واقعیت علمی این است که بر اساس مطالعات، پسروی آب خزر به دلیل تغییرات اقلیمی و تبخیر بالا، دست کم تا سال ۲۰۵۰ ادامه خواهد داشت. تنها بین سال های ۱۳۹۳ تا ۱۴۰۰، سطح آب حدود ۵۰ سانتی متر کاهش یافته که منجر به عقب نشینی دریا از ۱۰ تا ۱۰۰ متر در سواحل مختلف شده است. این روند نشان میدهد که راه حل های مقطعی، توان مقابله با یک پدیده اقلیمی بلندمدت را نخواهند داشت.
فراموش نکنیم که ما در مورد یک پهنه آبی معمولی صحبت نمیکنیم. میانکاله نخستین تالاب ثبت شده ایران در کنوانسیون رامسر، یکی از ۶۵۰ ذخیره گاه زیست کره یونسکو و میزبان سالانه حدود ۱.۵ میلیون بال پرنده مهاجر از جمله فلامینگو، پلیکان و عقاب دریایی است. نجات این میراث طبیعی، یک مسئولیت ملی و بین المللی است.
میانکاله امروز بر سر یک دوراهی سرنوشت ساز ایستاده است. آیا باید میلیاردها تومان صرف پروژه هایی کنیم که شاید در مقابل قدرت طبیعت شانسی نداشته باشند، یا باید با پذیرش واقعیت، برای آینده ای متفاوت برنامه ریزی کنیم؟ به نظر شما کدام مسیر ایران را به مقصد نجات میانکاله میرساند؟
بازنشر فانوس دریا به نقل از اقتصاد آبی