
گروه بینالملل- رضا رضایی- پارامترهای رقابت در سیاست جهانی دیگر صرفاً به حوزههای تسلط زمینی و دریایی محدود نمیشوند؛ با تأثیرات تغییرات اقلیمی، ظهور مسیرهای حملونقل جدید و تنوع منابع انرژی، مناطق قطبی به نقاط کانونی جدید مبارزه بین قدرتهای بزرگ تبدیل شدهاند. بهویژه در دوران پس از جنگ سرد، قطب شمال اکنون از نظر ژئوپلیتیک انرژی و استحکامات نظامی-سیاسی به یک جبهه راهبردی تبدیل شده است.
به گزارش اقتصاد سرآمد، بهطور مشابه، قطب جنوب باوجود محدودیتهای اعمالشده توسط سیستم پیمان قطب جنوب، به منطقهای تبدیل شده که بازتاب توازن قدرت است. در این معادله جدید، نقش روسیه یکی از عوامل اساسی شکلدهنده آینده مناطق قطبی است. مسکو هم قصد دارد تحریمهای غرب را دور بزند و هم راهبرد «چرخش به شرق» خود را از طریق توسعه پروژههای لجستیکی فراقطبی، ادغام مسیر دریای شمال و تلاش برای تنوعبخشی به مسیرهای انرژی در قطب شمال تثبیت کند.
در قطب جنوب، روسیه حضور خود را از طریق پایگاههای جدید، باند فرودگاهها و نوسازی ایستگاهها گسترش داده و ظرفیت علمی را به ابزاری برای نفوذ ژئوپلیتیکی تبدیل کرده است. کاهش اثربخشی عملیاتی ایالات متحده در این زمینه به دلیل کمبود ظرفیت و وقفه در برنامهها، فضای مانور وسیعتری را برای مسکو در سیاستهای قطبی ایجاد میکند.
چرخش به شرق
اظهارات ولادیسلاو ماسلنیکوف، یکی از مقامات وزارت امور خارجه روسیه،در مجمع اقتصادی شرق، به پیامدهای جهانی رقابت فزاینده ژئوپلیتیکی در قطب شمال اشاره دارد. افزایش حضور نظامی با محوریت سازمان پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو)، در کنار سیاستهای تحریم و تقویت نظامی غرب با هدف محدود کردن مسکو، نهتنها منافع روسیه را تضعیف کرده، بلکه به پروژههای علمی، ابتکارات حفاظت از محیطزیست و پیوندهای اقتصادی نیز آسیب رسانده است. بنابراین، تصور دیرینه از قطب شمال به عنوان منطقه همکاری با تبدیل آن به یک جبهه راهبردی جدید جایگزین شده است.
مشکلات لجستیکی مسکو که الکسی چکونکوف، وزیر توسعه خاور دور و قطب شمال روسیه، تأکید کرده است، ناشی از ناتوانی زیرساختهای حملونقل ریلی و زمینی برای مدیریت نزدیک به ۴۰۰میلیون تن ظرفیت در بنادر آن است. این «تنگناها» صادرات انرژی و موادخام روسیه را محدود کرده و دسترسی آن را به بازارهای آسیا و اقیانوسیه تضعیف میکند. در نتیجه، ادغام مسیر دریای شمال، بنادر خاور دور و کریدور چندضلعی شرقی به عنوان یک ستونفقرات لجستیکی بلندمدت تبدیل شده که بخش اروپایی روسیه، کوههای اورال و سیبری را به اقیانوس آرام متصل میکند. به این ترتیب، مسکو در پاسخ به تحریمهای غرب به دنبال تقویت پایههای زیرساختی استراتژی «چرخش به شرق» خود است.
کریدور ترانس-قطب شمال
پروژه «کریدور ترانزیتی ترانس-قطب شمال» که به عنوان یک مسیر تجاری از سنپترزبورگ تا ولادی وستوک و از مورمانسک-آرخانگلسک تا مسیر دریای شمال پیشبینی شده، منعکسکننده دیدگاه جهانی مسکو است. این مسیر نهتنها ایجاد مسیرهای تجاری کوتاهتر و امنتر را هدف قرار میدهد، بلکه قصد دارد چهره اقتصادی و فرهنگی ولادی وستوک را نیز متحول کند. افزایش سرمایهگذاریها از سال۲۰۱۵ بالاتر از میانگین ملی، پویایی منطقه را نشان میدهد. اقدامات جدید اعلامشده در ۴سپتامبر۲۰۲۵ به تحول چندبعدی در راهبرد دریایی روسیه اشاره دارد.
پروژههایی با هدف ایجاد مراکز لجستیک چندوجهی و تضمین مدیریت شفاف و کارآمد بنادر از طریق دیجیتالیشدن انجام میشود. طرحهایی برای نیروگاههای هستهای شناور که در شمال خاباروفسک پیشنهاد شدهاند، با هدف افزایش امنیت انرژی در نظر گرفته شدهاند. در مقابل، تلفات بار و تحریمها در حوزههای دریای بالتیک و قطب شمال، نقاط انسدادی را در مسیرهای تجاری مسکو ایجاد میکنند. همچنین جستوجوی بازارهای جایگزین در پاسخ به تحریمهای شیلات نروژ به بخشی از استراتژی انعطافپذیری روسیه تبدیل شده است.
افزایش حضور در قطب جنوب
آینده قطب جنوب نهتنها با حفاظت از محیطزیست و همکاری علمی، بلکه با نحوه مدیریت منافع ژئوپلیتیکی و اقتصادی رو به افزایش نیز شکل خواهد گرفت. در این راستا، پروتکلATS چارچوب تعیینکننده را مشخص میکند: این پروتکل که در سال۱۹۵۹ امضا شد و اکنون ۵۴کشور عضو را در بر میگیرد، این قاره را برای اهداف صلحآمیز و علمی اختصاص داده، فعالیتهای نظامی را ممنوع کرده، ادعاهای ارضی را به حالت تعلیق درآورده و با مسدود کردن اختلافات حاکمیتی، بیش از ۶دهه ثبات ایجاد کرده است.
پروتکل حفاظت از محیطزیست۱۹۹۱ با ممنوعیت بهرهبرداری از منابع معدنی حداقل تا سال۲۰۴۸، حفظ محیطزیست را بر سود اقتصادی اولویت داد. نزدیکی جغرافیایی و ادعاهای ارضی تاریخی آرژانتین و شیلی، آمریکای لاتین را در هسته سیاستهای قطب جنوب ایالات متحده قرار داده است. در این چارچوب، تثبیت حضور روسیه در این قاره از طریق پایگاههای جدید، باندهای فرودگاهی و سرمایهگذاریهای نوسازی، ستونفقرات استراتژی مسکو برای تقویت نفوذ مشروع در قطب جنوب از طریق ظرفیت علمی و دسترسی لجستیکی را تشکیل میدهد.
در بُعد منابع، ادعاهایی مبنی بر اینکه روسیه یک میدان نفتی بزرگ در اطراف قطب جنوب کشف کرده، نشان میدهد که رقابت بر سر آینده این قاره احتمالا تشدید شود. چنین ادعاهایی، مسئله دسترسی به ذخایر انرژی بکر را از سیاست علمی به یک پرونده ژئوپلیتیکی مستقیم تغییر میدهد. در چنین سناریویی، ایالات متحده باید به همراه بریتانیا و استرالیا، مأموریتهای تحقیقاتی بیشتری راهاندازی، زیرساختها را تقویت و سیستمهای نظارت و بازرسی پیشرفتهای ایجاد کنند. در همین حال، برای مسکو، نوسازی شبکه پایگاههای خود و تحکیم زنجیره لجستیکیاش یک رویکرد موازی را نشان میدهد. در نهایت، اگرچه قطب جنوب بیش از ۶۰سال جایگاه خود را به عنوان قلمرویی برای صلح و علم حفظ کرده است، اما وارد مرحله جدیدی شده که در آن خروجی علمی و دسترسی لجستیکی به شاخصهای اصلی نفوذ ژئوپلیتیکی تبدیل شدهاند.
میدان رقابت قدرتهای بزرگ
رقابت قدرت جهانی دیگر صرفاً به عرصههای ژئوپلیتیکی سنتی محدود نمیشود؛ در کنار مناطق درگیری در آسیا-اقیانوسیه، خاورمیانه یا اروپا، مناطق قطبی نیز به عنوان صحنههای جدید تنش در سیاست بینالملل ظهور کردهاند. در دوران جو بایدن، اولویتهای سیاست خارجی ایالات متحده حول آسیا-اقیانوسیه شکل گرفته بود و هدف آن مهار روسیه در این منطقه بود. بااینحال، با روی کار آمدن دولت دونالد ترامپ، اولویتهای راهبردی واشنگتن تا حدودی تغییر کرد. در حالیکه تلاشهایی برای ایجاد روابط متعادلتر با مسکو انجام میشد، تعامل ایالات متحده در آسیا-اقیانوسیه نسبتاً از اولویت خارج و توجه به قطب جنوب معطوف شد.
این تغییر نشان میدهد که واشنگتن نهتنها در اقیانوس آرام، بلکه در قطب جنوب نیز به دنبال ایجاد تعادل در رقبای خود بوده و این امر نشان میدهد که رقابت جهانی جبهه راهبردی جدیدی را در امتداد محور قطب شمال-قطب جنوب به دست آورده است. در نتیجه، رقابت جهانی قدرت فراتر از مناطق سنتی گسترش یافته و مناطق قطبی را در مرکز سیاست بینالملل قرار داده است.
تلاشهای روسیه برای تقویت شبکههای لجستیکی و انرژی در قطب شمال و افزایش حضور استراتژیک خود در قطب جنوب از طریق پایگاهها و تولیدات علمی، این مناطق را به اجزای جداییناپذیر محاسبات جهانی مسکو تبدیل کرده است. در حالیکه ظرفیت لجستیکی ضعیف ایالات متحده و وقفه در برنامههای علمی، نفوذ واشنگتن در این قاره را کاهش میدهد، بازیگرانی مانند استرالیا و کشورهای آمریکای لاتین در تلاشند تا این شکافها را تا حد محدودی جبران کنند.
بازنشر فانوس دریا به نقل از اقتصاد سرآمد