به گزارش روزنامه اقتصاد سرآمد، مرتضی فاخری، دکتری مدیریت بازرگانی در نوشتاری اختصاصی برای این روزنامه به بررسی آخرین وضعیت اقتصاد جهان و راههای پیش روی تجارت بین المللی از چشمانداز سیاستهای تعرفهای دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا پرداخته است. این مطلب را در ادامه میخوانید:
داستان تعرفه بر واردات چیست؟ ترامپ در دوره قبلی خود، چگونه عمل نمود؟ تأثیرات این تعرفه گذاری ها بر اقصاد آمریکا چگونه است؟ کشورهای دیگر به چه نحوی با این موضوع، مقابله میکنند؟ آیا این موارد از لحاظ قانون تجارت بین الملل، عادی است یا ساخته ذهن فردی است که میخواهد دنیا را به تسخیر خود در آورد؟
در ابتدا باید یادآور شویم که آمریکا در چندین دوره در دوران رئیسان جمهور قبلی، تعرفههای مختلفی بر کالاهای وارداتی از کانادا و مکزیک اعمال کرده است و این قضیه اصلا ربطی به شخص ترامپ ندارد. این تعرفهها بیشتر در زمینههای صنعتی و کشاورزی بوده و بخش قابل توجهی از آنها در چارچوب توافقنامههای تجاری منطقهای مانند NAFTA (توافقنامه آزادی تجارت آمریکای شمالی) و سپس USMCA (توافق تجاری ایالات متحده، مکزیک و کانادا) در نظر گرفته شدهاند.
پیشینه جنگ تعرفهای ترامپ
در شدیدترین حالت ممکن و در زمان دوره قبلی ریاست جمهوری دونالد ترامپ، آمریکا تعرفههای سنگین تری بر کالاهایی مانند فولاد و آلومینیوم از کانادا و مکزیک اعمال کرد. در مارس ۲۰۱۸، ترامپ اعلام کرد که تعرفههایی به میزان ۲۵ درصد برای واردات فولاد و ۱۰ درصد برای واردات آلومینیوم از کانادا، مکزیک و اتحادیه اروپا اعمال خواهد کرد. آن زمان ترامپ اعلام کرد که این تصمیم به بهانه حفظ امنیت ملی و حمایت از صنایع داخلی آمریکا گرفته شده است.
ترامپ معتقد بود که واردات زیاد فولاد و آلومینیوم از خارج میتواند تهدیدی برای تولیدات داخلی و امنیت ملی کشور باشد. این اقدام باعث واکنشهای منفی از سوی کانادا و مکزیک شد. کانادا اعلام کرد که به این تعرفهها اعتراض خواهد کرد و به مقابله با آنها میپردازد. کانادا همچنین تعدادی از محصولات آمریکایی را مشمول تعرفههای تلافیجویانه قرار داد. مکزیک نیز اقدام مشابهی انجام داد و تعدادی از کالاهای آمریکایی مانند گوشت خوک و پنیر را هدف قرار داد.
بعد از این اقدامات تجاری و تنشهای موجود، تلاشهایی برای کاهش این مشکلات از طریق مذاکره انجام شد. یکی از نتایج این مذاکرات، امضای توافقنامهUSMCA (توافق تجاری ایالات متحده، مکزیک و کانادا) بود که در نوامبر ۲۰۱۸ به توافق رسید. در این توافق، بسیاری از مشکلات تعرفهای برطرف شد، اما همچنان برخی از تعرفهها برای صنایع خاص برقرار باقی ماند. این توافق شامل بندهایی بود که برای اصلاح تعرفهها، حمایت از تولیدات کشاورزی و همچنین رفع برخی موانع تجاری، رفع کننده موقتی سوءتفاهم ها محسوب میشد.
ترامپ میگفت: این تعرفهها را به عنوان ابزاری برای حفاظت از صنایع فولاد و آلومینیوم آمریکا و تقویت اشتغال در این بخشها وضع نموده است. اما این سیاست به سمت و سوی کاهش کسری تجاری ایالات متحده با کشورهای دیگر سوق پیدا نمود و بدتر از همه اینکه این اقدامات باعث افزایش هزینهها برای تولیدکنندگان آمریکایی و کاهش رقابتپذیری کالاهای آمریکایی در بازار جهانی شد.
کاربرد تعرفه بر واردات چیست؟
کمی از موضع ماجرای ترامپ فاصله میگیریم و برای اطلاع مخاطب میگوییم که تعرفه بر واردات به معنای مالیات یا هزینهای است که کشورها بر کالاهایی که از کشورهای دیگر وارد میکنند، اعمال میکنند. این هزینه معمولاً به صورت درصدی از ارزش کالا تعیین میشود و هدف اصلی آن میتواند موارد مختلفی باشد.
حمایت از صنایع داخلی: یکی از اهداف اصلی تعرفهها، حمایت از تولیدات داخلی است. وقتی که کالاهایی از خارج وارد میشوند، ممکن است تولیدات داخلی به دلیل قیمت پایینتر کالاهای خارجی تحت فشار قرار بگیرند. اعمال تعرفه میتواند قیمت کالاهای وارداتی را بالاتر برده و به کالاهای تولید داخلی رقابتیتر باشد.
کنترل کسری تجاری: وقتی یک کشور بیش از حد کالا وارد میکند و کمتر صادر میکند، کسری تجاری ایجاد میشود. اعمال تعرفه میتواند به کاهش واردات کمک کرده و به بهبود تراز تجاری کشور کمک کند.
مذاکره در سیاستهای تجاری: گاهی کشورها از تعرفه به عنوان ابزاری برای فشار به کشورهای دیگر برای تغییر سیاستهای تجاری خود یا اعمال تغییرات در توافقهای تجاری استفاده میکنند.
حفظ امنیت ملی: بعضی اوقات، کشورها کالاهایی که برای امنیت ملی آنها حیاتی هستند (مثل مواد اولیه صنایع دفاعی) را مشمول تعرفههای سنگین میکنند تا از وابستگی به واردات خارجی در این بخشها جلوگیری کنند.در ضمن، با دو نوع تعرفه مواجه هستیم. یکی با عنوان تعرفههای عمومی (Ad Valorem Tariffs) که این نوع تعرفه به صورت درصدی از ارزش کالا تعیین میشود. به عنوان مثال، اگر تعرفه بر یک کالا ۱۰ درصد باشد و ارزش کالا ۱۰۰ دلار باشد، تعرفه ۱۰ دلار خواهد بود. دومی با عنوان تعرفههای خاص (Specific Tariffs) که این نوع تعرفه هم به صورت مبلغ ثابت برای هر واحد کالا تعیین میشود. مثلا، برای هر تن فولاد وارداتی، ۵۰ دلار تعرفه اعمال شود.
پیامدهای سیاستهای تعرفهای
اما باید بدانیم که تعرفه هم پیامدهایی را به دنبال دارد که مهم ترین آن، افزایش قیمت کالاها میباشد. معمولاً تعرفهها باعث افزایش قیمت کالاهای وارداتی میشوند. این امر میتواند بر مصرفکنندگان تاثیر بگذارد و قیمت کالاهایی که از خارج وارد میشوند را بالاتر ببرد. همچنین، اعمال تعرفه ممکن است باعث بروز تنشهای تجاری میان کشورهای مختلف شود و آنها ممکن است به طور متقابل تعرفههایی برای کالاهای کشور اول اعمال کنند. در برخی موارد، اعمال تعرفه میتواند باعث افزایش تولید و اشتغال در صنایع داخلی شود، چرا که واردات کالاهای ارزانتر، کمتر میشود.
برگردیم به آمریکا و داستان شعارگونه انتخاباتی ترامپ که به قول ایرانیان به صورت جنگ زرگری به واقعیت تبدیل شد. در دوره قبلی، تعرفهگذاریهای ترامپ تأثیرات قابلتوجهی بر تورم در ایالات متحده داشت. این سیاستها بهویژه در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹، زمانی که ترامپ تعرفههای بالایی را بر واردات کالاهایی از چین و دیگر کشورها اعمال کرد، بر قیمتها تأثیر گذاشت. تعرفههای وارداتی بهطور غیرمستقیم هزینه تولید کالاهای وارداتی را افزایش دادند. این به معنای بالاتر رفتن قیمتها برای مصرفکنندگان آمریکایی بود، زیرا بسیاری از کالاهای مصرفی مانند الکترونیک، لباس، و دیگر محصولات روزمره از خارج وارد میشدند. برای مثال، تعرفهها بر روی کالاهای چینی، به ویژه محصولات الکترونیکی و لوازم خانگی، منجر به افزایش قیمت این کالاها در بازار آمریکا شد.
از طرفی دیگر، از آنجایی که بسیاری از تولیدکنندگان آمریکایی برای تأمین مواد اولیه و قطعات مورد نیاز خود به واردات وابسته هستند، افزایش تعرفهها بر واردات قطعات و مواد اولیه، هزینه تولید را بالا برد و این بهطور غیرمستقیم بر قیمت محصولات نهایی اثر گذاشت. برخی از تحلیلگران اقتصادی بر این باور بودند که تعرفههای ترامپ باعث افزایش نرخ تورم در بخشهایی مثل ساختوساز و خودروسازی شده است، زیرا بسیاری از مواد اولیه و قطعات از خارج وارد میشدند و با تعرفههای جدید، قیمتها بالاتر رفت. یکی دیگر از پیامدهای تعرفهها، کاهش رقابت در بازارهای داخلی بود.
با افزایش هزینه واردات کالاهای خارجی، شرکتهای آمریکایی که محصولات مشابه تولید میکردند، قیمتها را افزایش دادند چون رقابت کمتری در بازار داخلی وجود داشت. اگرچه هدف از اعمال تعرفهها حمایت از صنایع داخلی بود، برخی صنایع مانند کشاورزی و فناوری که به صادرات وابسته بودند، تحت تأثیر قرار گرفتند. تعرفههایی که ترامپ بر واردات از چین اعمال کرد، باعث شد که چین تعرفههایی مشابه را بر محصولات کشاورزی آمریکایی وضع کند که به کشاورزان ضربه زد.
این مشکلات باعث شد تا در بعضی از بخشها هزینهها بالا رفته و بهطور غیرمستقیم، تورم افزایش یابد. با این حال، اگرچه تعرفهها میتوانستند به افزایش تورم کمک کنند، اما فاکتورهای دیگری مانند رشد اقتصادی، سیاستهای پولی فدرال رزرو، و قیمت انرژی نیز بر سطح تورم تأثیرگذار بودند. بنابراین، اثر تعرفهها بر تورم پیچیده بود و در برخی موارد ممکن بود اثرات تورمی آن محدودتر از آنچه که انتظار میرفت باشد.
نتیجهگیری
به نظر میرسد که اعمال تعرفه بر واردات از سه کشور کانادا، مکزیک و چین، به نوعی بازاریابی مقطعی و رضایت هواداران ترامپ و سرمایه داران و کارتل های نفتی باشد اما اگر این موضوع به درازا بکشد و مثل قبل به تفاهمی در حد سران کشورهای مذکور منتهی نشود، آن وقت است که با مشکلات عظیمی در زنجیره تأمین کالا و مهاجرت گسترده مکزیکی ها به هر طریق ممکن به داخل خاک آمریکا خواهیم بود که این بصورت کامل در تضاد با شعارهای انتخاباتی ترامپ میباشد. در آینده ای نزدیک خواهیم دید که وعده های انتخاباتی همچون افزایش تعرفه های واردات، اتمام ورود مهاجران مکزیکی، حذف کمک نظامی به اوکراین و… چه تأثیری بر اقتصاد بزرگ اما یسیار شکننده آمریکا و تأثیر آن بر مابقی کشورها خواهد داشت.
بازنشر فانوس دریا به نقل از اقتصاد سرآمد