ایرج گلشنی – اگر از ميان مردم، نمونه آماري بگيريد و بپرسيد كه ۲۴سپتامبر چه روزي است؟ چند نفر پاسخ خواهند داد: روزجهانی دريانوردي.اين سوال را آسانتر ميكنيم و از همين جامعه آماري ميپرسيم: چند كشور دريايي نام ببريد. به نظر شما چند نفر ايران را به عنوان يك كشور دريايي نام خواهند برد؟جامعه آماري كه ما به صورت اتفاقي از ميان يك دبيرستان پسرانه برگزيديم، هيچيك، به طور مطلق هيچيك نمي دانستند كه روز دريانوردي کی است و هيچكدام به طور مطلق، اسمي از ايران به عنوان يك كشور دريايي به زبان نياورد. همه فكرهايشان به راههاي دور ميرفت و تا ژاپن ميرسيد؛ اما همين ايراني كه در آن زندگي ميكنند را نديدند. آيا اين يك هشدار نيست؟
دريانوردي پديده ناشناخته
از جامعه آماري مورد نظر در باره «رشته و شغل دريانوردي» پرسيديم. جوابها واقعا نااميدكننده بود. تصورات نوجوانان ما از دريانوردي در حد فيلمهاي سينمايي بود. گاهي كارتون ها را مثال مي زدند! گاهي به ياد تايتانيك مي افتادند و گاهي دزدان دريايي و گاهي هم جنگهاي دريايي. هيچ يك، تصور مشخص و قابل قبولي از دريانوردي نداشتند. هيچ يك ملواني، مهندسي كشتي و ديگر تخصصهاي كشتيراني را نمي شناختند. شناخت آنها اما در باره كاپيتان بر آمده از همان فيلمها خوب بود! سوال پيش ميآيد كه اين جامعه آماري فردا چگونه براي كنكور تعيين رشته خواهد كرد؟ با چه شناختي به سوي دريا و دريانوردي روي خواهند آورد؟ آيا اين نكات هشدار دهنده نيست؟ آن چه ما در اين نوشتار به آن نگاه داريم، بُعد اجتماعي دريا، دريانورد و دريانوردي است؛ بٌعدي كه چندان مورد توجه مسئولان عالي قرار ندارد. حتا از چشم و نگاه شوراي عالي صنايع دريايي ايران گم شده است. رييس جمهور در يكي از جلسات شوراي عالي به اهميت فرهنگ و فرهنگسازي دريايي اشاره كرد؛ اما كسي نشنيد و كسي برايش نه مصوبه داشت و نه برنامهاي. اين نشان ميدهد كه مسئولان دريايي كشور بيشتر بعد فيزيكي دريا را درك ميكنند و از بعد بنيادين و غيرفيزيكي آن، يعني فرهنگ و اجتماع بيخبرند و اين جاي خوشحالي نيست. بايد باور كرد كه فرهنگسازي مهم و اساس و بنياد است. هيچ توسعهاي بدون فرهنگ سازي رخ نداده و نخواهد داد. نميتوان خانه را از سقف آغاز كرد. بايد بنيادها و پايهها را ايجاد كرد تا بستر يك رشد و توسعه گسترده، متوازن و پايدار خلق شود. در اين رابطه، افكار عمومي به عنوان نبض اصلي و تپنده جامعه، حرف اول را ميزند. بسنده كردن به چند استان ساحلي، ظرفيت ملي ما را هويدا نميكند. زماني روز دريانوردي به جشن ملي تبديل شود، آن زمان، بنياد توسعه واقعي دريايي ايران دريايي ايجاد مي شود و سرمايهها به سمت دريا روانه خواهد شد. با يك قشر محدود و ظرفيت محدود نمي توان براي درياي نامحدود كاري كرد. ذره ذره بافتن و خوشحال بودن به رشد فلان درصدي آن هم نسبت به دولت گذشته يا سال گذشته، يك شوخي بيش نيست. زماني دريانوردي در ايران معنا پيدا خواهد كرد كه روح و روان همه مردم به سمت دريا گراييده باشد. بايد تلاش كنيم براي چنين روح و رواني. بايد براي چنين روزي كه همه به هم تبريك بگويند كار كرد. اين مستلزم يك عزم ملي است كه شوراي عالي صنايع دريايي با شرايطي كه اكنون دارد، ميتواند پرچمدار آن باشد و سازمانها و نهادها و ارگان ها و حتا بخش خصوصي را به پهنه فرهنگسازي براي دريا بياورد تا روز دريانورد و سپس روز دريانوردي و حتا احياي فرهنگ نوروز دريايي ايران، جزوي از داشتههاي فرهنگي تمام مردم ايران باشد. به اميد آن روز.
دريانوردي پديده ناشناخته
از جامعه آماري مورد نظر در باره «رشته و شغل دريانوردي» پرسيديم. جوابها واقعا نااميدكننده بود. تصورات نوجوانان ما از دريانوردي در حد فيلمهاي سينمايي بود. گاهي كارتون ها را مثال مي زدند! گاهي به ياد تايتانيك مي افتادند و گاهي دزدان دريايي و گاهي هم جنگهاي دريايي. هيچ يك، تصور مشخص و قابل قبولي از دريانوردي نداشتند. هيچ يك ملواني، مهندسي كشتي و ديگر تخصصهاي كشتيراني را نمي شناختند. شناخت آنها اما در باره كاپيتان بر آمده از همان فيلمها خوب بود! سوال پيش ميآيد كه اين جامعه آماري فردا چگونه براي كنكور تعيين رشته خواهد كرد؟ با چه شناختي به سوي دريا و دريانوردي روي خواهند آورد؟ آيا اين نكات هشدار دهنده نيست؟ آن چه ما در اين نوشتار به آن نگاه داريم، بُعد اجتماعي دريا، دريانورد و دريانوردي است؛ بٌعدي كه چندان مورد توجه مسئولان عالي قرار ندارد. حتا از چشم و نگاه شوراي عالي صنايع دريايي ايران گم شده است. رييس جمهور در يكي از جلسات شوراي عالي به اهميت فرهنگ و فرهنگسازي دريايي اشاره كرد؛ اما كسي نشنيد و كسي برايش نه مصوبه داشت و نه برنامهاي. اين نشان ميدهد كه مسئولان دريايي كشور بيشتر بعد فيزيكي دريا را درك ميكنند و از بعد بنيادين و غيرفيزيكي آن، يعني فرهنگ و اجتماع بيخبرند و اين جاي خوشحالي نيست. بايد باور كرد كه فرهنگسازي مهم و اساس و بنياد است. هيچ توسعهاي بدون فرهنگ سازي رخ نداده و نخواهد داد. نميتوان خانه را از سقف آغاز كرد. بايد بنيادها و پايهها را ايجاد كرد تا بستر يك رشد و توسعه گسترده، متوازن و پايدار خلق شود. در اين رابطه، افكار عمومي به عنوان نبض اصلي و تپنده جامعه، حرف اول را ميزند. بسنده كردن به چند استان ساحلي، ظرفيت ملي ما را هويدا نميكند. زماني روز دريانوردي به جشن ملي تبديل شود، آن زمان، بنياد توسعه واقعي دريايي ايران دريايي ايجاد مي شود و سرمايهها به سمت دريا روانه خواهد شد. با يك قشر محدود و ظرفيت محدود نمي توان براي درياي نامحدود كاري كرد. ذره ذره بافتن و خوشحال بودن به رشد فلان درصدي آن هم نسبت به دولت گذشته يا سال گذشته، يك شوخي بيش نيست. زماني دريانوردي در ايران معنا پيدا خواهد كرد كه روح و روان همه مردم به سمت دريا گراييده باشد. بايد تلاش كنيم براي چنين روح و رواني. بايد براي چنين روزي كه همه به هم تبريك بگويند كار كرد. اين مستلزم يك عزم ملي است كه شوراي عالي صنايع دريايي با شرايطي كه اكنون دارد، ميتواند پرچمدار آن باشد و سازمانها و نهادها و ارگان ها و حتا بخش خصوصي را به پهنه فرهنگسازي براي دريا بياورد تا روز دريانورد و سپس روز دريانوردي و حتا احياي فرهنگ نوروز دريايي ايران، جزوي از داشتههاي فرهنگي تمام مردم ايران باشد. به اميد آن روز.
بازنشر مرینپرس به نقل از اقتصاد سرآمد